سلام عشق من
...دلم گرفته
.. دلم برات تنگ شده ... میگی چه کار کنم ؟
بازم تحمل ؟
.. خوب چاره دیگه ای ندارمتوام خسته شدی ؟ مگه نه ؟ حد اقل میدونم که یه نفر تو دنیا هست که بفهمه من چمه
... دیگه حال و حوصله هیچ چیزو ندارم ... اعصابم خورده ... دارم دیوونه میشم ...هیچ وقت از پیشم نرو
... هیچ وقت تنهام نزاردوستت دارم
بهم اطمینان بده که راهی رو که در پیش گرفتم منو
به مقصد می رسونه
می کنی و باهام همسفری تا اخر جاده . خیالم رو
راحت کن . کاری کن ازهیچ چیز نترسم . بهم یاد
بده که گول نخورم . بهم اعتماد به نفس بده . بگو ،
با صدای بلند بگو که هر جا برم باهام می ای ،
سایه به سایه ، قدم به قدم .
بهم قول بده وقت غروب که دلم می گیره کنارم باشی و برام از روشنی صبح فردا بگی اگه یه وقتی پام سر خورد نذاری بیفتم ته دره . بیا و رفیق نیمه راه نشو بده . نمون اینجا به امید این که می خوای پشت سرم اب بریزی و منو از زیر قران رد کنی . ما با هم از زیر قران رد می شیم و اشکی که از چشامون سرازیر می شه همون ابی هست که پشت سرمون می ریزند . تا لب مرز مقصد ، تا لب مرز لبخند نه تا لب مرز ابدیت همراهم باش همیشه راهمون یکی باشه . من که پای این پیمان رو امضا کردم تو چی