پرواز را آغاز خواهم کرد با تو

دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

پرواز را آغاز خواهم کرد با تو

دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

 

صادقانه

از افق روشن نگاهت

پنجره ای به آرزوهای سبزم بگشا

تا دلم بهانه ی بهار نگیرد

مثل پرستو

بر آبی آشفتگی هایم پرواز کن

 

جاری باش مثل آینه

در میان خطوط در هم گونه هایم

می خوآهم همیشه همین طور نگاهت کنم

 

معصوم مثل فرشته ها

 

آبی مثل نیلوفرها

بگذار افق نگاهت

آینه در آینه باشد

تا در صداقت آن

صادقانه بنگرم.

 

من و تا کجای این شب سیاه بی ستاره دنبال قصه ی خورشید می کشونی

دیگه نایی نداره پاهای خسته ام ، من و کی به شهر امید می رسونی

 

***************************************************

 

دلم تنگ شده ...................

 

انتظار

چشم از کوچه یاری ، بردار

و فراموش کن این کهنه خیال

نور فانوس رفیقی ، که تو را در یابد

کوله باری بردار

دست تنهایی خود را تو بگیر

و از آینه بپرس ...

منزل روشن خورشید کجاست؟