پرواز را آغاز خواهم کرد با تو

دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

پرواز را آغاز خواهم کرد با تو

دوستت دارم را من دلاویزترین شعر جهان یافته ام

به خاطر تو

 

 

 Ineeded something to believe in

 

             you touched me with your eyes, and i believed

 

i neeed someone to believe in

 

you shared yourself, your dreams

 

and i believed

 

، but what i ready needed

 

was to believed in myself

 

you took me with yourself

 

and helped me with the love we both shared.

 

And because of you

 

I am living

 

، touching

 

Believing

 

in something, in simeone in myself…

 

because of you

 

 

 

 

نیاز مند چیزی بودم که باورش کنم،

 

نگاهت بر من افتاد و باور کردم.

 

خواهان کسی بودم تا باورش کنم،

 

خود و رویا هایت را با من تقسیم کردی،

 

و با ورت کردم.

 

اما آن چه که به راستی نیازمندش بودم

 

باور کردن خود بود.

 

مرا به دنیای درونت بردی

 

و با اکسیر عشق یاریم کردی

 

و به برکت توست

 

که زنده ام،

 

لمس می کنم

 

و باور دارم

 

کسی، چیزی یا خود را

 

 آری تنها به خاطر وجود توست

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
behshad ( Booter ) yahoo ۸ یکشنبه 29 بهمن 1385 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.booter-rasht.blogsky.com

Salam shahrzad khanom khobid shoma didam az bache haye shomal hastid didam bad nist be hetoon nazar bedam va shoma ro be didan wblag khodam davat konam moafagh bashid age bian
khosh hal misham
behshad
bye

یوسف شنبه 5 اسفند 1385 ساعت 05:27 ب.ظ http://2262.blogfa.com

سلام
و عشق تنها اکسیری که مس وجود را طلا می کند !

شهرام شنبه 5 اسفند 1385 ساعت 07:03 ب.ظ

سلام دوست کم پیدای من

زیبا بود ....ممنون..

موفق باشی ..

مصطفی چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 01:14 ق.ظ http://talkhon.blogfa.com

ما را یک دل از خوبان جدا نیست
ولی صد حیف که خوبان را وفا نیست
به دوستان دل سپردن کار سهل است
زدوستان دل بریدن کار ما نیست

محسن چهارشنبه 9 اسفند 1385 ساعت 10:45 ق.ظ http://love-lover.blogsky.com

سلام
شعر قشنگیه...
دوست داشتن برای ایجاد باور ...
رابطه تنگاتنگی باهم دارن...

فعلا ...

شوهر جان یکشنبه 13 اسفند 1385 ساعت 11:52 ق.ظ http://pws.blogsky.com

سلام

یک بار برای دیدن دریا قدم به ساحل گذاشتی... اما امواج دریا هزاران بار برای بوسیدن قدمگاهت تا روی ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.

خیلی خوب می نویسی. آفرین

مهاجر یکشنبه 13 اسفند 1385 ساعت 05:48 ب.ظ http://http://1rozane.blogfa.com/

زندگی خالی نیست
مهربانی...
سیب...
ایمان!
...و خدایی که در این نزدیکیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد