اون دو تا مست چشات منو خوابم می کنه
ذره ذره اون نگات داره آبم می کنه
داره میمیره دلم واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات
مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام
از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام
هنوز از هرم تنت داره می سوزه تنم
از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم
دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت
دل ناباور من جز تو عشقی نشناخت
داره میمیره دلم واسه مخمل نگات
همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات
سلام دوست قدیمی:
خوشحالم که هنوز مینویسی، منم برگشتم که بنویسم...
http://www.paiz.ir/about
داشتم کامنت های قدیمی رو مررور میکردم که کامنت تو رو دیددم:
http://www.paiz.ir/1385/04/30/436/#comment-1155
پنجشنبه 12 مرداد 1385 ساعت 12:15
خیلی زیبا بود .عاشق بمانید تنها زیبایی زیستن همین است.