دست زمان را می گیرم و به گذشته ها می روم و بالشم را پر از خاطراتم می کنم تا خواب تو را ببینم. گاهی خواب هایم آنقدر آشفته اند که نفسم در سینه حبس می شود و گاهی خوابهایم آنقدر آرام وشفافند که وقتی چشم می گشایم جای انگشتانت را روی صورتم حس می کنم و عطر تن تو را در آغوش می گیرم .
یک روز آنقدر برایم دور و ناپیدایی که نشان تو را از هیچ کس نمی توانم بپرسم و روز دیگر آنقدر نزدیک و پیدایی که بی آنکه پلک هایم را باز کنم تو را می بینم .
نمی دانم چند بار دیگر در بهار به دنیا خواهم آمد ولی اگر باز هم به دنیا آمدم تو را مثل همیشه دوست خواهم داشت .
.......................................................
دلم آنقدر برای چشمانت تنگ شده که بوسه هایت را به عنوان خاطره ای خوش به خاطر می آورم.
امیر جان دوستت دارم ...
قلب من و تو را،
پیوند جاودانه مهری ست در نهان.
پیوند جاودانه ما نا گسسته باد!
تا آخرین دم از نفس واپسین من،
این عهد،
بسته باد ...
تا دنیا دنیاست.. امیر مدیون مهر و دلبسته نگاهته ....
شاد زی
اگر آسمان چشمان من امشب اشکباران است خیالی نیست اگر فاصله ی بین من و تو به وسعت روزگاران است خیالی نیست مرا همین بس که عشقت در چهارجوب ویران وجودم پنهان است.
دوست عزیز
سلام وبلاگ جالب و زیبایی دارید حیف است که این وب از کاربران کمی برخوردار باشد برای افزایش کاربران وب خودت میتوانی آنرا در سایت زیر ثبت کنی کاری هم ندارد احتیاجی به گذاشتن لینک باکس هم ندارد فقط اگر تمایل داشتی میتوانی لینک زیر را در لینکدونی وبلاگ خود قرار دهی . به نشانی زیر برو و وب خودت را ثبت کن.
موفق باشی
عنوان: همسو سایت، همسو با شما
http://hamsoosite.com/