Ineeded something to believe in
you touched me with your eyes, and i believed
i neeed someone to believe in
you shared yourself, your dreams
and i believed
، but what i ready needed
was to believed in myself
you took me with yourself
and helped me with the love we both shared.
And because of you
I am living
، touching
Believing
in something, in simeone in myself…
because of you
نیاز مند چیزی بودم که باورش کنم،
نگاهت بر من افتاد و باور کردم.
خواهان کسی بودم تا باورش کنم،
خود و رویا هایت را با من تقسیم کردی،
و با ورت کردم.
اما آن چه که به راستی نیازمندش بودم
باور کردن خود بود.
مرا به دنیای درونت بردی
و با اکسیر عشق یاریم کردی
و به برکت توست
که زنده ام،
لمس می کنم
و باور دارم
کسی، چیزی یا خود را …
آری تنها به خاطر وجود توست
Salam shahrzad khanom khobid shoma didam az bache haye shomal hastid didam bad nist be hetoon nazar bedam va shoma ro be didan wblag khodam davat konam moafagh bashid age bian
khosh hal misham
behshad
bye
سلام
و عشق تنها اکسیری که مس وجود را طلا می کند !
سلام دوست کم پیدای من
زیبا بود ....ممنون..
موفق باشی ..
ما را یک دل از خوبان جدا نیست
ولی صد حیف که خوبان را وفا نیست
به دوستان دل سپردن کار سهل است
زدوستان دل بریدن کار ما نیست
سلام
شعر قشنگیه...
دوست داشتن برای ایجاد باور ...
رابطه تنگاتنگی باهم دارن...
فعلا ...
سلام
یک بار برای دیدن دریا قدم به ساحل گذاشتی... اما امواج دریا هزاران بار برای بوسیدن قدمگاهت تا روی ساحل پیش آمدند. دلم برات تنگ میشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه میزنم.
خیلی خوب می نویسی. آفرین
زندگی خالی نیست
مهربانی...
سیب...
ایمان!
...و خدایی که در این نزدیکیست